مشاعره با حرف چ ( اینجا کلیک کنید )
چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار | هر که در دایره گردش ایام افتاد | حافظ |
چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را | سماع وظع کجا نغمه رباب کجا | حافظ |
چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی | دل و جان فدای رویت بنما عذر ما را | حافظ |
چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد | نفس به بوی خوشش مشکبلر خواهم کرد | حافظ |
چون چشم تو دل میبرد از گوشه نشینان | همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست | حافظ |
چو با حبیب نشینی و باذه پیما ئی | بیاد دار محبان باد پیما را | حافظ |
چه شود گر منو تو چند قدح باده خوریم | باده از خون رزان است نه از خون شما | حافظ |
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست | سخن شناس نیی جان من خطا اینجاست | حافظ |
چو نقش غم ز دور بینی شراب خواه | تشخیص کرده ایم و مداوا مشخص است | حافظ |
چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من | ور بگویم دل بگردان رو بگرداند ز من | حافظ |
چشم خود را گفتم آخر یک نظر سیرش ببین | گفت میخواهی مگر جوی خون راند ز من | حافظ |
چو گل هر دم ببویت جامه در تن | کنم چاک از گریبان تا به دامن | حافظ |
چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد | ما به امید غمت خاطر شادی طلبیم | حافظ |
چاک خواهم زد این دلق ریایی چکنم | روح را صحبت نا جنس عذابیست الیم | حافظ |
چون نیست نماز من آلوده نمازی | در میکده زان کم نشود سوز و گدازم | حافظ |
چه جرم کرده ام ای جان و دل بحضرت تو | که طاعت من بیدل نمی شود مقبول | حافظ |
چو یار بر سر صلح است و عذر می طلبد | توان گذشت ز جور رقیب در همه حال | حافظ |
چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد | من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک | حافظ |
چگونه باز کنم بال در هوای وصال | که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق | حافظ |
چو بید بر سر ایمان خویش می لرزم | که دل بدست کمان ابروئیست کافر کیش | حافظ |
موضوعات مرتبط :
مشاعره با حرف ب ( اینجا کلیک کنید )
مشاعره با حرف ث ( اینجا کلیک کنید )
مشاعره با حرف ج ( اینجا کلیک کنید )
مشاعره با حرف چ ( اینجا کلیک کنید )
مشاعره با حرف ح ( اینجا کلیک کنید )
ღ× شاید شعر همین است من عاشق تو باشم تو با هر که میخواهی
سلام اپم