آلوده

نکرت

آلوده

نکرت

ز گهواره تا گور دانش بجوی

شیخ در بستر مریضی و رو به مرگ بود. یاران را فراخواند تا فلان کتاب را برای او آورند. مریدان گفتند: شیخا، شما که در زمره‌ی مرگ هستید، کتاب به چه کار آید؟
 شیخ پاسخ داد: فلان چیز در کتاب است که نمی دانم، بدانم و بمیرم بهتر است یا ندانم و بمیرم؟
 یکی از یاران جواب داد: مگر خدا به شما علم لایتنهایی نداده است؟
 چند لحظه سکوت برقرار شد. همه منتظر پاسخ بودند.
 شیخ گفت: تنبل بیشعور اگه نمیخوای از جات بلند شی، زر اضافیم نزن!!!
 یاران می‌خواستند نعره بزنند، ولی شیخ تهدید کرد اگه کسی جیکش در بیاد با پشت دست محکم می‌زنه تو دهنش



نزنیدم نوشت : خب گفتم شاید یه لبخندی رو لباتون بیاد . تازه اینروزا مد هم شده 


گوگل قم : بدون شرح


نظرات 20 + ارسال نظر
مهستی جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ق.ظ http://www.mz991.blogsky.com

سلام بر محمد گرامی
خیلی جالب بود . خداییش بیش تر از لبخند برام موثر بوده .
شما از این فیل و پیل و اینا نمی ترسین؟
بیش تر مراقب باشید . از من به شما نصیحت ، وصیت ...
موفق باشی.

سلام مهستی خانوم
والا اگه بگیم نمیترسیم که . .
ولی خب خدا نکنه
اگه هم فیلی شدیم 1 وب دیگر
پوست کلفت تر از این هاییم
قربانت

مهستی جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:21 ق.ظ http://www.mz991.blogsky.com

سلام مجدد .
صلاح مملکت خویش خودسران ببخشید خسروان دانند .

. ممنونم از حضورت .

سلام
اختیار دارین.
اما خب واقعا مطالب در حد فیلی شدن نیست
حالا ما خودسر شدیم دیگه هان ؟
قربانت

مهستی جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:42 ق.ظ http://www.mz991.blogsky.com

سلام مجددتر
بنده که عذر خواهی کردم
خداییش چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟
ولی خب جالب بود و کلی خندیدم .
گرچه از ترس دیشب هنوز دپرسم ولی پستت ی خورده حالم رو بهتر کرد . همیشه از این پست های حال بهتر کن بگارید .
موفق باشی برادر ، پسر یا دوستم و هر چی که راحت ترین .

سلام
اختیار دارین
من که گفتم باحال بود
هدفمان همین است . البته اگه بتونیم
به درد کار دگری نمیخوریم
هرجور خودتون راحتین
بعضی دوستان میگن دکی

فسیل جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:45 ق.ظ http://www.fosil.blogsky.com/

دمت گرم واقعا خندیدم اینقدر مطلب سیاسی خوندم که اعصابم خورد شد ولی در عوض این حالم رو جا اورد


قابل نداشت

هما جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:19 ق.ظ

یه چیز بهت میگمااااا
بازی بازی با شیخم بازی
راستی نکرت کجا می زی؟
ولی یهو خیلی باحال فاز داستانت فرق کرد


من که بازی نکرده
گوگل بازی در اورده
من هم قم زی ام

حمید جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:20 ق.ظ http://myarghavan.blogsky.com


باحال بود
آره خنده هم لازمه
گوگل قم هم باحال بووود


خودت باحالی داداش

homa جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ق.ظ

خب خدا رحم کرده که خودتم قم میزی!!!
احساس خطر نمیکنی ازون منطقه ازین اپ ها میکنی؟
شهر خوبیه!!!خصوصا رنگین کمانش!!!

من میز قمی نیستم . زیست گاهم قمه
رنگین کمانشو خودم هنوز نرفتم
فک کنم مجرد راه نمیدن
اما ۱ سال تمام ۱ روز درمیون از کنارش رد میشدم
آخه دانشگاهمون که ازش اخراج شدم تو کوچه بغلیشه

غریبه نیستم... جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:55 ق.ظ http://green-key.blogfa.com

ای بابا راس میگیا...انقد راجع به ژرگار شعر نوشتیم که قاطی کردم.
منظورم گونیا بود.
جالب بود بسی!کیف کردیم!مخصوصا با گوگل قم....

پرگار دیگه؟
قم مائه دیگه
گوگلش هم با جاها دیگه فرق داره

دیوانه جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:56 ب.ظ http://cherkneveshteh.blogsky.com/

بسیار زیبا بود.


آری

کوروش جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:58 ب.ظ http://www.korosh7042.com

شیخ را گذرش بر بازار
اوفتاد بهر خرید تره بار

اوفتادش که برد سوی عیال
خربزه تا نشود قیل و قال

دید بر خربزه لب خندان است
گفت بینم که شکر چندان است

کرد انگشت در آن ، آن نادان
که نباشد که برد بار گران

دید کاسب که چرا این نادان
خربزه را تو کنی انگشتان؟

خوش بود صبحگهان انگشتی
بر در ک..ن تو بنهد زشتی؟

شیخ گفتا به جواب ، ای تاجر
گر چشیدن هدف است عیب نباشد آخر

محمد جان یاد آوری شعری از دوران نوجوانی ام افتادم
که ضمن اینکه تقدیمش می کنم به تو با همین نقص هم در سایت می گذارم

درود بر تو که بعث شده خاطرات زنده کنی
سپاس

سلام
آقا کوروش شرمندمون کردید
خوشحالم که خاطره زنده شد
خیلی شعر قشنگی بود
همیشه عاشق این جواب های دندان شکن بودم

شیخ گفتا به جواب , ای خوشگل
گر چشیدن هدف است , لا مشکل



قربانت

مهستی جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:44 ب.ظ http://www.mz991.blogsky.com

سلام بر محمد گرامی .
خواهش .
خواستم بگم حالا که بیدارید آپم رو بخونید خوشحال
می شم . ممنونم .

سلام
ممنون خبر دادین
اومدم

کوروش شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:38 ق.ظ http://www.korosh7042.com

محمد جان برای خودم متاسف شدم که اینهمه گنگ حرف می زنم .و عزیزانم را به شبهه می اندازم . نه عزیز خیلی هم سپاس گزار مهر تو شدم و این را (اما بپاس سپاس بیت تو را با احترام خواهم پذیرفت و اصلاح خواهمش کرد) فقط چون از قدیم بود و خودم حس تغییر نداشتم و دیدی که به روی باز این لطفت را قدر دان شدم
باز هم ممنونم و حتما تغییر خواهم داد

نه کورش جان. ما لایق اینهمه لطف نبودیم.
بزرگواری عزیز
من نمیخواستم شعرو عوض کننین فقط یهو به ذهنم رسید گفتم بنویسم
فدایت

ققنوس شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:27 ق.ظ http://qoqnooos.blogfa.com/

امید شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:42 ق.ظ http://garmak.blogsky.com/

باز هم تو
دلمون پوسید از غم و غصه روزگار

قربانت خندیدیم


خوشحالم که شاد شدی امید جان
فدا مدایت

قوی سپید شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:47 ق.ظ http://www.ghoo10.blogsky.com

سلاممم..چطوری؟ قمی جان؟!! کم پیدایی!! سرنمیزنی بهمون..!!
ولی کلا وب تو که میام شاد میشم...واسه همینه که ازت خوشم میاد!!
قضیه گوگل خیلی باحال بود..!خیلی ناقلایی!!
راستی دو روبر دانشکده ما آفتابی نمیشی؟!!
نترس بابا نمیخوریمت که!

سلاممم
ممنون خوبم
ما میایم وبلاگتون . نظر هم اگه نمیزاریم واسه عدم ایجاد مزاحمته
والا طرف دانشگاهتون یه بار ضد حال بهمون زدن و بساطمونو به نام قانون دزدیدن و بردن . دیگه اونورا افتابی نمیشیم .
نزدیک بود خودمونو هم ببرن

آجز شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:50 ق.ظ http://www.ajez.blogsky.com

سلام

عکس فوق العاده بود پسر یه چیزی در حد روده بر

سلام

قمه ما ئه دیگه

محمدرضا یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:42 ق.ظ http://tahna611.blogsky .com

سلام
خیلی باحال بود
دمت گرم

سلام
خودت باحالی داوش

غلامرضا یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:14 ق.ظ http://azarkade.blogsky.com

درود بر شما ، اول سپاس از معرفتتان ،... ، ... عجب گوگلی ! ... بالاخره یه جا به درد خوردن، خدا از سر تقصیرات هیچ بنی بشری نگذره! ... راستی ! همیشه تو مدرسه ، سر کلاسها، بچه هایی که شیشه خورده داشتن (مثل خود من!) اون ته کلاس میشستن! اون عقب! آره!................ آذرکده

سلام
رسیدن بخیر
منظورتون اون لاری جای بود؟

من بچه خوبی بودما اما نمیدونم چرا همیشه آر میشوندن منو

حمید یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:50 ق.ظ http://myarghavan.blogsky.com

تو گلی

تو سنبلی

ihoma یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:23 ب.ظ

نه بابا مجرد راه نمیده!؟
شانس اوردیم با خانواده بودیم وگرنه با مغز میرفتیم تو دیوار
اا به سلامتی اخراج شدی پ!!
حالا درسته زیستگاهت اونجاس!اما کلا من بعد تهران و یه جا دیگه قمو دوست میدارم!فست فودیاش که دیه عشقه منه!!!!!!!!!!

والا مطمئن نیستم. اا احتمال 99 درصد مجرد راه نمیدن
اما من خودم اگه میتونستم جای دیگه باشم هرگز قمو انتخاب نمیکردم
البته یکم نا شکری میکنم
کوچیک بودنش خودش کلی مزیته
فست فود؟
منظورت فلافلیه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد