زندگی بافتن یک قالیست . . .
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی . . .
نقشه را اوست که تعیین کرده!
تو در این بین فقط می بافی. . .
نقشه را خوب ببین
نکند آخر کار . . قالیه زندگی ات را نخرند . . .
نکرت نوشت : دو مصرع آخرو اصلا قبول ندارم
سلام به همه دوستان . واسم اسفند دود کنید . چشمم کردن فک کنم ( نیست خیلی خوش تیپم
)
. تو این شکلکا کلی حرف خوابیده بودا
.
دیروز رفتم استخر با یکی از دوستام که کاش اصلا نه رفته بودم و نه اونو با خودم برده بودم . (آخرش به تلخی کشوند )
بعد از استخر هم به اتفاق دوستان رفتیم مکان و موقع بازگشت به خانه وقتی از در مکان اومدم بیرون ( به همراه پسر عموم ) یهو ولو شدم روزمین . چند دقیقه ای تو همون کوچه دراز کشیدم
و دیدم اصلا حال دوچرخه سواریو ندارم که خودمو برسونم خونه
. فک کنم هم سرما خورده بودم هم فشارم افتاده بود . خلاصه پسر عموم زنگید ممد اومد با موتورش رسوندم خونه ( دستش درد نکنه
) . تا در خونه رو باز کردم دیدم همه اعضا خونواده به همراه مهمونا نشستن تو حیاط صفا میکنن . منم چون قیافم خیلی تابل بود و اصلا رنگ تو روم نبود به طرز ماهرانه ای یه سلام و علیک سربه زیر کردم و رفتم تو اتاق ولو شدم.
حالا نگو باید شام هم میخوردم . اونم یه جوری سر به زیر فورمالیتش کردمو سری خوابیدم . اما خوابم نبرد که , تقریبا ساعت 3 و نیم بود که دیگه طاقتم طاق شد و دنیا داشت دور سرم میچرخید
. مادرمو چند بار صدا زدم به دادم برسه اما خواهرم بیدار شد برام اب قند اینا و کلیه مراحل پرستاری رو به جا اورد ( دستش درد نکنه ) خلاصه هرجوری شد صبح شد. صبح یکم سرم بهتر بود فقط کمرم خشک شده بود فجیع
. هنوزم خشکه . الانم که دارم مینویسم کیسه ابجوش زیره کمرمه
. پای سمت راستمم که چند روز پیش سوخت و بهش اهمیت ندادم الان عفونت کرده داره اذیتم میکنه . از طرفی هم هرچی آب میخورم بازم تشنمه
.
سرتونو درد آوردم .
در مورد اون آدمایی که دو دسته بودن هم متاسفانه به نتیجه مشخصی نرسیدم . نظرات خیلی متفافت بودن . به نظر من که همون دسته اول و دوم از همش بهتر باشه . حالا مناسبتی این دسته اول و دوم صفت هاشون جایگزین میشه .
البته به یه روایتی هم آدما 4 دسته اند. قبلا تو وبلاگم در موردش حرف زدم . این هم آدرسش :
خصوصیات اخلاقی افراد مختلف و چگونگی برخورد با انها
نکرتانه : دستمالی که دیشب به سرم بسته بودم . امروز به کمرم بستم.
پ ن : قدر عافیت کسی داند که به مصیبت گرفتار آید . قدر سلامتیتونو بدونید
من آخر نفهمیدم این آدمایی که 2 دسته اند کیانن؟
از هرکی میپرسی آدما چند دسته اند میگه : 2 دسته . سرکارم حداقل هفته ای یه بار باید برم پیش یه آقایی که خیلی هم شوخ طبع و باحال تشریف دارن . ولی هر بار ازم میپرسه آدما چند دسته اند. منم تا نگم 2 دسته کارمو راه نمیندازه
. یه بارم از یکی پرسیدم گفتم حالا این ادمایی که 2 دسته اند رو نام ببر ببینم کیانن؟ گفت دسته اول و دسته دوم
.
از دوستان عزیز تقاضا مندیم نکرت را در تفهیم این امر مهم یاری نمیایید . فدای همتان
.
شاعر شدم نوشت : هم نشینی با یار قدیمی اینقد حال میده , باید ببینی
خوب گفتم نه؟ اصلا یه وزن نا موزونی داره ادم مبهوت میشه
دلتنگ نامه : وقتی نیستی دنیام چه خالیه. مگر چند نفری؟
سلام دوستان خوبم . ببخشید اگه چند روزی نبودم . ترافیکم تموم شده بود . خیلی مصرفم رفته بالا. حالا باز دم شاتل گرم . یکم دست و دل بازه . وگرنه تا حالا ور شکستیدیده شده بودم
. واسه 1 دوره 6 ماهه 10 گیگ بهم داده بودن . بعد روز تولدم هم بهم زنگیدن کلی صحبت کردن آخرشم دوباره 3 گیگ بهم هدیه دادن . بعد یه بار دیگه هم نمیدونم چه عیدی بود 3 گیگ به همه دادن. یه بار دیگه هم چند ساعت شاتل مشکل داشت که به خاطر معذرت خواهی 1 گیگ ترافیک دادن رایگان!
. حالا همه اینارو تموم کردیم 1 3 گیگ با 2 تا 1 گیگ دیگه هم خودمون خریدیم. همینه که میگم مصرفم رفته بالا
. اصلا ربطی به دخانیات و اینا نداشت
.
دلم خیلی برا بلاگستانو و نویسنده ها گلش تنگیده بود . زودی تا اومدم گفتم بذار خودمو خالی کنم
. تو این چند روز 1کم جی پنج کار کردم ( کی بود گفتم جی 5 خریدم؟ تازه کار باهاش رو شروع کردم
) . پریشب هم با بروبچ رفته بودیم مکان که تو کتابخونه دوستم 1 کتاب پیداکردم . خیلی تعریف ازش شنیده بودم . اما هنوز موفق نشده بودم بخرم بخونمش. و خلاصه بی درنگ کتابو کش رفتم آوردم خونمون ( بعدا بش پس میدم ) نصفشو تاحالا خوندم . خیلی خیلی باهاش حال کردم . اسم کتاب : کیمیاگر هستش. که احتمالا خیلی هاتون این کتابو خوندین. و اگه نخوندین پیشنهاد میکنم 100 % بخونیتش. مریض میکنه آدمو
.
و 1 نکته دیگه که خیلی اعصابمو خورد کرد اینه که پسر داداشم ورزشکاره . در حد تیم ملی
. جمعه تو ساوه مسابقات شنا رفته بود . رشته کرال سینه و رده سنی 8 تا 10 سال . نفر سوم شده بود تو کشور
. به نظرتون جایزه چی بش داده باشن خوبه؟
1 زیر شلواری بش جایزه داده بودن.
قابل توجه هیئت محترم شنا : بسیار بسیار از زحمات بی وقفه تان و همچنین ارزش نهادن بر پتانسیل های نو نهال کشورمان قدردانی می نماییم و بهتان بشارت می دهیم که علی اکبر ما با این جایزه مزخرفتون حتما عزمشو جزم میکنه دفه دیگه اول شه شاید بش 2 تا زیر شلواری دادین. بخدا اگه من باش رفته بودم . . .
. . .
( همون بهتر که نرفتم
)
تاریخ نوشت1 : سال 1349 محمد رضا شاه بر سر قبر کوروش کبیر : آسوده بخواب . من بیدارم.
تاریخ نوشت2 : سال 1389 احمدی نژاد بر سر قبر امام : بیدارشو من ریدم
(گلاب به روتون, روش به دیوار )
طولانی شد نوشت : معذرت