خرم آن روز که با دیده گریان برم | تا زنم آب در میکده یک بار دگر | حافظ |
خرم آنروز کزین منزل ویران بروم | راحت جان طلبم وز پی جانان بروم | حافظ |
خامی و ساده دلی شیوه جانبازان نیست | خبری از بر آن دلبر عیار بیار | حافظ |
خوش هوائیست فرح بخش خدایا بفرس | نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم | حافظ |
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت | به قصد جان من زار نا توان انداخت | حافظ |
خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد | به آب دیده و خون جگر طهارت کرد | حافظ |
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است | چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است | حافظ |
خم ها همه در جوش و خروشند ز مستی | وان می که در آنجاست حقیقت نه مجاز است | حافظ |
خلل پذیر بود هر بنا که میبینی | مگر بنای محبت که خالی از خلل است | حافظ |
خارا چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد | سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی | حافظ |
خوشم آمد که سحر خسرو خاور می گفت | با همه پادشهی بنده توران شاهم | حافظ |
خیز و بالا بنما ای بت شیرین حرکات | کز سر جان و جهان دست فشان برخیزم | حافظ |
خوشا آندم کز استغنای مستی | فراغت باشد از شاه و وزیرم | حافظ |
خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نه | که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم | حافظ |
خوش بسوز از غمش ای شمع که اینک من نیز | هم بدین کار کمر بسته و برخاسته ام | حافظ |
خورشید چو آن خال سیه دید بدل گفت | ای کاج که من بودمی آن هندوی مقبل | حافظ |
خواهی که سخت و سست جهان بر تو نگذرد | بگذر ز عهد سست و سخن های سخت خویش | حافظ |
خوشا شیراز و وصف بی مثالش | خداوندا نگه دار از زوالش | حافظ |
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد | که تا ز خال تو خاکم شود عبیر آمیز | حافظ |
خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز | پیشتر زانکه شود کاسه سر خاک انداز | حافظ |
مشاعره های ارائه شده توسط دوستان :
خوابم یا بیدارم؟تو با منی با من! | همراه و همسایه؛نزدیکتر از پیرهن! | قوی سفید | |
خیزید و خز آرید ک هنگام بهار است | باد خنک از جانب خوارزم خزان است | آرزو | |
خرامان بشد سوی اب روان | چنان چون شده باز جوید روان | فردوسی | مهسا |
خم اورد پشت دلیر جوان | زمانه بیامد نبودش توان | فردوسی | مهسا |
خلوتیان اسمان تا چه شراب می خورند | روح خراب و مست شد، عقل خمار می رسد | شمس | مهسا |
خویشان همه در نیاز با او | هر یک شده چاره ساز با او | نظامی | مهسا |
خروشان،ژرف،بی پهنا، کف الود | دل شب می درید و پیش می رفت | مهسا | |
خانه ای کاو شود از دست اجانب اباد | زاشک ویران کنش ان خانه که بیت الحزن است | مهسا | |
خدا ان ملتی را سروری داد | که تقدیرش به دست خویش بنوشت | مهسا | |
خم می شوم از مستی، هر لحظه و می خیزم | سرتا به قدم نازم، پاتا به سر انگیزم | مهسا |
موضوعات مرتبط :
مشاعره با حرف ب ( اینجا کلیک کنید )
مشاعره با حرف ث ( اینجا کلیک کنید )
مشاعره با حرف ج ( اینجا کلیک کنید )
مشاعره با حرف چ ( اینجا کلیک کنید )
مشاعره با حرف ح ( اینجا کلیک کنید )
سلام - کجایی تو نکرت؟؟؟؟
سلام-کلی ضد حال خوردم رفتی ولی بازم خوشحالم که پیدات کردم نکرت جون

همون اسم آرزو از سرم هم زیاده
بازم منتظرتم
سلام ها!خوب بیدی؟!میگم این آدرس سایتی که واسه ما گذاشتی چی بید؟!
آخه ما که قمی نبیدیم!!راستی توهم اونجا بیدی؟!!کدومشونی؟آدرس وده کنجکاویم ای قیافه تو وبینیم ایجا!!
وخوای ما هم عضو وشیم؟!
عجب!
سلام دوباره!
چقدر بی ریخت بیدی ما نمیدونستیم!!

فقط اون عینک گنده نگذاشت کل قیافه ت معلوم وشه ما نظر کارشناسانه ودیم!!

ها!!!!!ما رفتیم قیافه ی نحستو ودیدیم!!!
فقط وخواستی وگویی که جزو کاربران برتر بیدی و چند نفر دنبالت ویان؟!!
ها به دور از شوخی خوشتیپ بیدی!
با آرزوی موفقیت در جلب توجه دختران مجرد!!
سلام نکرت جون . ممنون از لطفت
سلام بازم!
)

یه سوال داشته بیدم:شما در مدت زمان تحصیل در مدرسه و دانشگاه ادبیاتتون در چه حد بید؟!فکر نکنم نمره ی قابل قبول داشته باشید!!این شعر کاکامون میخواد بگه که:عاشق یکی هستم که دستم بهش نمیرسه و همش از من فرار میکنه و من فقط میتونم از دور نگاهش بکنم!
اون قسمت بادکنک هم همون قضیه ی بادکنک گازی های خودمونه که تو بچگی میخریدیم هی از دستمون در میرفت!!ماه(یهنی معشوقش رو)به اون بادکنکا تشبیه کرده که همینطور دور و دور و دورتر میشه!(من عجب کارشناس ادبیاتی هستم واقعا خودم حال کردم!!
حالا معنی شعر افتادددد؟!
حالا شاید توی اون سایتم عضو وشیم خدارو چه بدیدی؟!
وسط امتحانا!!
حالا هم برو درستو بخون!!
راستی یادم رفت بگم:ازمشهد تسبیح زیاد آوردم!
وخای یه روز ویا(بیا!)جلوی در خوابگاه ودم بهت!
بلکه شفا وگیری!!هااا!!نظرت چی بید؟خوب بید؟!
سلام!ماروباش درس و کار و زندگیمونو ول کردیم هی میاییم اینجا بعضیارو از بعضی لحاظای ادبی روشن کنیم!
باز اگه مهدی گفته بود باور میکردم!!!





آی کیو جان !منظور شاعر از پاره سنگ یه جا موندن و چسبیدن به زمین و تنهایی یه و منظورش از گنجشک هراسان(که همون معشوقشه)اینه که این گنجشک ورپریده یه دقه آروم نمیگیره و هی واسه خودش میپره اینوراونور(گنجشک که دیدی الحمدلله!)و نمیاد یه دقه پهلوی این سنگ بدبخت که عاشقشه بشینه و ببینه دردش چیه؟!
افففتاددددد؟؟!!
یه بار دیگه بیای درمورد شعر سوال کنی اون یکی روم میاد بالا!(منظور همون روی سگی!)
آهان داشت یادم میرفت!
آره جون خودت!که وقتی بهت سلام میکنن ۶۵ متر میری زیرزمین؟!!
اینو به یکی بگو که تورو نشناسه!
حالا خوددانی!میخوای تسبیحتو ببرم بدم فروشنده های بهپوش واست نگه دارن بری ازشون بگیری؟!
آخه راستش اگه منو ببینی پس میفتی!!
بس که خوشکلم!!
خب دیگه به قول خودت:
فدا مدا ادا!!
راستی یادم رفت شعر بذارم:
خوابم یا بیدارم؟تو با منی با من!
همراه و همسایه؛نزدیکتر از پیرهن!
تو از کجا فهمیدی من قد بلندم؟!






بلا نسبت البته!!
نکنه منو دیدی خودم خبر ندارم!!
میدونستی قدم یک و هفتاده؟!
در حد نیکول کیدمنم یه جورایی!!
دوستام بهم میگن نیکول!!
بله!!
واسه همینه که معمولا پسرارو سوسک می بینم!
خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم وز پی جانان بروم
خیزید و خز آرید ک هنگام بهار است
باد خنک از جانب خوارزم خزان است
سلاممممم خوبی محمد عزیز؟
هی...
بالاخره امتحانایه منم به اتمام رسید البته فک کنم امتحانایه شما تازه شروع شده امیدوارم که بخیر بگذره من که بعضیارو گند زدم
بی خیال...
از خ منم چند تا بیت پیدا کردم دوست داشتی بذارشون:
خرامان بشد سوی اب روان
چنان چون شده باز جوید روان (فردوسی)
............................
خم اورد پشت دلیر جوان
زمانه بیامد نبودش توان (فردوسی)
.............................
خلوتیان اسمان تا چه شراب می خورند
روح خراب و مست شد، عقل خمار می رسد (از غزلیات شمس)
...........................
خویشان همه در نیاز با او
هر یک شده چاره ساز با او (نظامی گنجه ای)
...........................
خروشان،ژرف،بی پهنا، کف الود
دل شب می درید و پیش می رفت
...............................
خانه ای کاو شود از دست اجانب اباد
زاشک ویران کنش ان خانه که بیت الحزن است
.............................
خدا ان ملتی را سروری داد
که تقدیرش به دست خویش بنوشت
...........................
خم می شوم از مستی، هر لحظه و می خیزم
سرتا به قدم نازم، پاتا به سر انگیزم
فعلا