مشاعره با حرف ج ( اینجا کلیک کنید )
جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش | نگرفته هیچ کامی جان از بدن در آید | حافظ |
جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز | باطل در این خیال که اکسیر می کنند | حافظ |
جهان و هرچه در او هست سهل و مختصر است | ز اهل معرفت این مختصر دریغ مدار | حافظ |
جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی | که سلطای عالم را طفیل عشق می بینم | حافظ |
جان فدای دهنش باد که در باغ نظر | چمن آرای جهان خوش تر از این غنچه نبست | حافظ |
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا | کاخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است | حافظ |
جریده رو که گذر گاه عافیت تنگ است | پیاله گیر که عمر عزیز بی بدل است | حافظ |
جام می گیرم از اهل ریا دور شوم | یعنی از خلق جهان پاکدلی بگزینم | حافظ |
جان بیمار مرا نیست ز تو روی سوال | ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد | حافظ |
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد | هر کس ک این ندارد حقا که آن ندارد | حافظ |
جز این نتوان گفت در جمال تو عیب | که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را | حافظ |
جهانیان همه گر منع من کنند از عشق | من آن کنم که خداوندگار فرماید | حافظ |
جفا نه شیوه درویشی است و راهروی | بیار باده که این سالکان نه مرد رهند | حافظ |
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت | دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد | حافظ |
جمالت آفتاب هر نظر باد | زخوبی روی خوبت خوب تر باد | حافظ |
جز آستان تو ام در جهان پناهی نیست | سر مرا بجز این در حواله گاهی نیست | حافظ |
جمالت معجز حسن است لیکن | حدیث غمزه ات سحر مبین است | حافظ |
جهان چو خلد برین شد به دور سوسن و گل | ولی چه سود که در وی نه ممکن است خلود | حافظ |
حافظ | ||
شعر های درج شده توسط ذوستان عزیز :
جهان آفرین تا جهان آفرید سواری چو رستم نیامد پدید فردوسی مهسا جدا از تو نگردم من اگر جان در بدن دارم اگر جان را فدا کردم زهی طالع که من دارم مهسا جامه و رخت و گوهرش برداشت مرد بی دیده را تهی بگذاشت مهسا جمله عالم زین سبب گمراه شد کم کسی زابدال حق آگاه شد مهسا جوانی چنین گفت روزی به پیری که چون است با پیری ات زندگانی مهسا جامه ای کاو نشود غرقه به خون بهر وطن بدر آن جامه که ننگ تن و کم از کفن است مهسا جوش می و مستی بین در چهره گلگونم داغ است نشان عشق در سینه پر خونم مهسا
جان مریم چشماتو واکن سری بالا کن | دراومد خورشید وقت اون رسید که بریم به صحرا | بند انگشتی |
موضوعات مرتبط :
مشاعره با حرف ب ( اینجا کلیک کنید )
مشاعره با حرف ث ( اینجا کلیک کنید )
مشاعره با حرف ج ( اینجا کلیک کنید )
مشاعره با حرف چ ( اینجا کلیک کنید )
مشاعره با حرف ح ( اینجا کلیک کنید )
><.>/_
سلام. دوست عزیزم خوشحالم که وبلاگی پربار دارید . از طرف سایت لینک نگار دات کام مزاحمتون میشم. تو این سایت سیستمی کاملا هوشمند طراحی کردیم که با توجه به پارامترهای کاملا عادلانه که از گوگل دریافت می کند تعداد بازدید شما را دریافت کرده و در گوگل و موتورهای جستجوی دیگه مثل یاهو ثبت می کنه. بنابراین هم مطالبتان در سایت ثبت می شود و هم در گوگل ایندکس میشود و هم اینکه تو کلی وبلاگ دیگه هم به نمایش در میاد حسن این کارم اینه که بازدیدتون بیشتر می شه و می تونین سایت پربازدهی رو مدیریت کنید. شما می تونید به هنگام آپ دیت وبلاگ خود لینک مطلب جدید رو تو لینک باکس قرار بدید تا در مدت زمان کمتری مطلبتون بازدید مورد نظرشو بگیره. برای ورود به جمع ما کافیه ثبت نام کنید و کد لینک باکس رو تو قالبتون قرار بدبد و بعدش لینکهاتون رو ثبت کنید. یه خواهش دیگه داریم اونم این که برای ثبت نام از اینترنت اکسپلور استفاده نکنید و از مرور گرهای دیگه ای مثل فایر فاکس، نت اسکیپ و ... استفاده کنید تا ثبت نام دقیق انجام بشه البته این فقط یه پیشنهاده. قبل از ارسال لینک قوانین رو مطالعه بکنید و توجه داشته باشید که در صورت استفاده از یک لینک در زمان های مختلف سیستم به صورت هوشمند شما را حذف کرده و متاسفانه عضویت تان رو ملغی می کنه که این واقعا برای ما ناراحت کننده هست که دوستی مثل شما رو از دست بدیم. نکته آخر این که اگر به مشکلی برخوردین با ای دی ما تماس بگیرین تا کمکتون کنیم
;-|;_-;:_
سلامممم خوبی؟؟؟؟؟؟؟

دیگه هر چی ج تو ادبیاتم بود نوشتم
اول این که کلی معذرت که خبر نکردم به خدا به هیچ کس خبر ندادم
خوب اومدن به وبلاگو که خداییش خیلی کم سر میزنم اون اپم دیگه حوصلم سر رفته بود گفتم یه کاری کرده باشیم ولی جدی به هیچ کس سر نمیزنم همین که یه چک بیام بکنم خودش کلیه ایشالا تابستون خفن جبران می کنم
خوب حالا شعر:
جهان افرین تا جهان افرید
سواری چو رستم نیامد پدید
..............
جدا از تو نگردم من اگر جان در بدن دارم
اگر جان را فدا کردم زهی طالع که من دارم
..................
جامه و رخت و گوهرش برداشت
مرد بی دیده را تهی بگذاشت
.................
جمله عالم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدال حق اگاه شد
................
جوانی چنین گفت روزی به پیری
که چون است با پیری ات زندگانی؟
................
جوانی نکودار کاین مرغ زیبا
نماند در این خانه ی استخوانی
................
جامه ای کاو نشود غرقه به خون بهر وطن
بدر ان جامه که ننگ تن و کم از کفن است!
...............
جوش می و مستی بین در چهره ی گلگونم
داغ است نشان عشق در سینه ی پر خونم
فعلا
سلام دوست عزیز اقا محمد نادر حال شما من برگشتم وبه زودی اپ خواهم کرد
ممنونم عید بر شما مبارک
سلام..
سلام
این مهسا خانم هر چی شعر از ج بود رو نوشته ......ما چی بنویسیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در ضمن معنیه مشاعره یه چیز دیگه است.
اینم شعر
.
.
.
.
(جان مریم چشماتو وا کن منو نگاه کن....)
بقیه شو بلد نیستم.
سلام نکرت چطوریایی؟آقای بی معرفت چطوره؟!!

امتحاناتون کی شروع میشه؟من که اصلا استرس ندارم میدونم شما هم همینطورید!!مگه نه؟!!
خب خوش بگذره
شعر دم دست نیست!!
فعلا
معنیه مشاعره یعنی:من یه شعری بگم و شما با حرف آخر شعر من یه شعر دیگه بسازید......
سلام مرسی که به یادم بودی