آلوده

نکرت

آلوده

نکرت

مشاعره با حرف خ



خرم آن روز که با دیده گریان برمتا زنم آب در میکده یک بار دگرحافظ
خرم آنروز کزین منزل ویران برومراحت جان طلبم وز پی جانان برومحافظ
خامی و ساده دلی شیوه جانبازان نیستخبری از بر آن دلبر عیار بیارحافظ
خوش هوائیست فرح بخش خدایا بفرسنازنینی که به رویش می گلگون نوشیمحافظ
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداختبه قصد جان من زار نا توان انداختحافظ
خوشا نماز و نیاز کسی که از سر دردبه آب دیده و خون جگر طهارت کردحافظ
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت استچون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت استحافظ
خم ها همه در جوش و خروشند ز مستیوان می که در آنجاست حقیقت نه مجاز استحافظ
خلل پذیر بود هر بنا که میبینیمگر بنای محبت که خالی از خلل استحافظ
خارا چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهدسهل است تلخی می در جنب ذوق مستیحافظ
خوشم آمد که سحر خسرو خاور می گفتبا همه پادشهی بنده توران شاهمحافظ
خیز و بالا بنما ای بت شیرین حرکاتکز سر جان و جهان دست فشان برخیزمحافظ
خوشا آندم کز استغنای مستیفراغت باشد از شاه و وزیرمحافظ
خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نهکه من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارمحافظ
خوش بسوز از غمش ای شمع که اینک من نیزهم بدین کار کمر بسته و برخاسته امحافظ
خورشید چو آن خال سیه دید بدل گفتای کاج که من بودمی آن هندوی مقبلحافظ
خواهی که سخت و سست جهان بر تو نگذردبگذر ز عهد سست و سخن های سخت خویشحافظ
خوشا شیراز و وصف بی مثالشخداوندا نگه دار از زوالشحافظ
خیال خال تو با خود به خاک خواهم بردکه تا ز خال تو خاکم شود عبیر آمیزحافظ
خیز و در کاسه زر آب طربناک اندازپیشتر زانکه شود کاسه سر خاک اندازحافظ


مشاعره های ارائه شده توسط دوستان :


خوابم یا بیدارم؟تو با منی با من!
همراه و همسایه؛نزدیکتر از پیرهن!
قوی سفید
خیزید و خز آرید ک هنگام بهار استباد خنک از جانب خوارزم خزان است
آرزو
خرامان بشد سوی اب روانچنان چون شده باز جوید روان فردوسیمهسا
خم اورد پشت دلیر جوانزمانه بیامد نبودش توانفردوسیمهسا
خلوتیان اسمان تا چه شراب می خورندروح خراب و مست شد، عقل خمار می رسدشمسمهسا
خویشان همه در نیاز با اوهر یک شده چاره ساز با اونظامیمهسا
خروشان،ژرف،بی پهنا، کف الوددل شب می درید و پیش می رفت
مهسا
خانه ای کاو شود از دست اجانب ابادزاشک ویران کنش ان خانه که بیت الحزن است
مهسا
خدا ان ملتی را سروری دادکه تقدیرش به دست خویش بنوشت
مهسا
خم می شوم از مستی، هر لحظه و می خیزمسرتا به قدم نازم، پاتا به سر انگیزم
مهسا



موضوعات مرتبط :



مشاعره با حرف ب  ( اینجا کلیک کنید )




مشاعره با حرف ث  ( اینجا کلیک کنید )


مشاعره با حرف ج  ( اینجا کلیک کنید )


مشاعره با حرف چ  ( اینجا کلیک کنید )


مشاعره با حرف ح  ( اینجا کلیک کنید )






نظرات 15 + ارسال نظر
سلیم س جمعه 20 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:23 ب.ظ http://zamane-ma.blogfa.com

سلام - کجایی تو نکرت؟؟؟؟

سلیم س یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:02 ق.ظ http://zamane-ma.blogfa.com

سلام-کلی ضد حال خوردم رفتی ولی بازم خوشحالم که پیدات کردم نکرت جون
همون اسم آرزو از سرم هم زیاده
بازم منتظرتم

قوی سفید یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:48 ب.ظ

سلام ها!خوب بیدی؟!میگم این آدرس سایتی که واسه ما گذاشتی چی بید؟!
وخوای ما هم عضو وشیم؟! آخه ما که قمی نبیدیم!!راستی توهم اونجا بیدی؟!!کدومشونی؟آدرس وده کنجکاویم ای قیافه تو وبینیم ایجا!!

سمانه مالمیر یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:01 ب.ظ http://www.samatnt.blogfa.com

عجب!

قوی سفید یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:37 ب.ظ

سلام دوباره!
ها!!!!!ما رفتیم قیافه ی نحستو ودیدیم!!!چقدر بی ریخت بیدی ما نمیدونستیم!!
فقط وخواستی وگویی که جزو کاربران برتر بیدی و چند نفر دنبالت ویان؟!!
ها به دور از شوخی خوشتیپ بیدی!فقط اون عینک گنده نگذاشت کل قیافه ت معلوم وشه ما نظر کارشناسانه ودیم!!
با آرزوی موفقیت در جلب توجه دختران مجرد!!

سلیم س یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:57 ب.ظ http://zamane-ma.blogfa.com

سلام نکرت جون . ممنون از لطفت

قوی سفید یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:29 ب.ظ

سلام بازم!
یه سوال داشته بیدم:شما در مدت زمان تحصیل در مدرسه و دانشگاه ادبیاتتون در چه حد بید؟!فکر نکنم نمره ی قابل قبول داشته باشید!!این شعر کاکامون میخواد بگه که:عاشق یکی هستم که دستم بهش نمیرسه و همش از من فرار میکنه و من فقط میتونم از دور نگاهش بکنم!
اون قسمت بادکنک هم همون قضیه ی بادکنک گازی های خودمونه که تو بچگی میخریدیم هی از دستمون در میرفت!!ماه(یهنی معشوقش رو)به اون بادکنکا تشبیه کرده که همینطور دور و دور و دورتر میشه!(من عجب کارشناس ادبیاتی هستم واقعا خودم حال کردم!!)
حالا معنی شعر افتادددد؟!
حالا شاید توی اون سایتم عضو وشیم خدارو چه بدیدی؟!
وسط امتحانا!!
حالا هم برو درستو بخون!!

قو جون! یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:34 ب.ظ

راستی یادم رفت بگم:ازمشهد تسبیح زیاد آوردم!وخای یه روز ویا(بیا!)جلوی در خوابگاه ودم بهت!بلکه شفا وگیری!!هااا!!نظرت چی بید؟خوب بید؟!

قو جون! دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:25 ب.ظ

سلام!ماروباش درس و کار و زندگیمونو ول کردیم هی میاییم اینجا بعضیارو از بعضی لحاظای ادبی روشن کنیم!
آی کیو جان !منظور شاعر از پاره سنگ یه جا موندن و چسبیدن به زمین و تنهایی یه و منظورش از گنجشک هراسان(که همون معشوقشه)اینه که این گنجشک ورپریده یه دقه آروم نمیگیره و هی واسه خودش میپره اینوراونور(گنجشک که دیدی الحمدلله!)و نمیاد یه دقه پهلوی این سنگ بدبخت که عاشقشه بشینه و ببینه دردش چیه؟!
افففتاددددد؟؟!!
یه بار دیگه بیای درمورد شعر سوال کنی اون یکی روم میاد بالا!(منظور همون روی سگی!)
آهان داشت یادم میرفت!
آره جون خودت!که وقتی بهت سلام میکنن ۶۵ متر میری زیرزمین؟!!
اینو به یکی بگو که تورو نشناسه!باز اگه مهدی گفته بود باور میکردم!!!
حالا خوددانی!میخوای تسبیحتو ببرم بدم فروشنده های بهپوش واست نگه دارن بری ازشون بگیری؟!
آخه راستش اگه منو ببینی پس میفتی!!
بس که خوشکلم!!
خب دیگه به قول خودت:
فدا مدا ادا!!

قوی سفید دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:26 ب.ظ

راستی یادم رفت شعر بذارم:
خوابم یا بیدارم؟تو با منی با من!
همراه و همسایه؛نزدیکتر از پیرهن!

قوی سفید دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:37 ب.ظ

تو از کجا فهمیدی من قد بلندم؟!
نکنه منو دیدی خودم خبر ندارم!!
میدونستی قدم یک و هفتاده؟!
در حد نیکول کیدمنم یه جورایی!!
دوستام بهم میگن نیکول!!
بله!!
واسه همینه که معمولا پسرارو سوسک می بینم!بلا نسبت البته!!

سلیم سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:58 ب.ظ http://zamane-ma.blogfa.com

خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم وز پی جانان بروم

سلیم سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:59 ب.ظ http://zamane-ma.blogfa.com

خیزید و خز آرید ک هنگام بهار است
باد خنک از جانب خوارزم خزان است

مهسا چهارشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:13 ب.ظ http://www.mahsash.blogfa.com

سلاممممم خوبی محمد عزیز؟
بالاخره امتحانایه منم به اتمام رسید البته فک کنم امتحانایه شما تازه شروع شده امیدوارم که بخیر بگذره من که بعضیارو گند زدم هی...
بی خیال...
از خ منم چند تا بیت پیدا کردم دوست داشتی بذارشون:
خرامان بشد سوی اب روان
چنان چون شده باز جوید روان (فردوسی)
............................
خم اورد پشت دلیر جوان
زمانه بیامد نبودش توان (فردوسی)
.............................
خلوتیان اسمان تا چه شراب می خورند
روح خراب و مست شد، عقل خمار می رسد (از غزلیات شمس)
...........................
خویشان همه در نیاز با او
هر یک شده چاره ساز با او (نظامی گنجه ای)
...........................
خروشان،ژرف،بی پهنا، کف الود
دل شب می درید و پیش می رفت
...............................
خانه ای کاو شود از دست اجانب اباد
زاشک ویران کنش ان خانه که بیت الحزن است
.............................
خدا ان ملتی را سروری داد
که تقدیرش به دست خویش بنوشت
...........................
خم می شوم از مستی، هر لحظه و می خیزم
سرتا به قدم نازم، پاتا به سر انگیزم
فعلا

باران زده چهارشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:56 ب.ظ

اپم بیا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد